طنینطنین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

نوگل گلستان عشق و محبت الهی

آغوشی سواری !!!

حدود یک هفته ست که من موقع بیرون رفتن مامان و بابا ، این شکلی همراهیشون میکنم: این دو تا عکس مربوط به چند شبه پیش می شه که مامان و بابا قصد داشتن بیرون شام بخورن ، هر چند که وقتی که دیگه ساندویچ هاشون حاضر شد من خسته شده بودم و برگشتیم خونه و مامان و بابا، ساندویچ هاشون رو توی خونه خوردن. اینم اولین تجربه خرید  من و بابام هست ، من و بابایی رفتیم واسه خونه نون خریدیم. ...
4 مرداد 1390

اخبار تمبر

اولین تمبر یادگاری سال ۹۰ (تاریخ تمبر سال ۸۹ می باشد) با عنوان همگرایی ادیان توحیدی که در  ۲۶ بهمن سال ۸۸ رونمایی شده بود  با وقفه ای دو ماه و نیمه  در یک قطعه  ۲۰۰۰ ریالی و تیراژ ۲۵۰۰۰۰ سری در چاپخانه غدیر منتشر و در دفاتر و مراکز پستی آماده عرضه به علاقمندان میباشد.البته انتظار میرفت با توجه به برگزاری دومین جشن جهانی نوروز در تهران اولین تمبر منتشره سال جدید بمناسبت نوروز ۹۰ باشد که متاسفانه تاکنون منتشر نشده (طبق اخبار رسیده تمبر مذکور مانند تمبر روز پست چند ضلعی و بسیار شکیل و زیبا میباشد) و انشاء اله هم به سرنوشت نوروز ۸۹ دچار نشود و با وقفه ۱۱ ماهه در چاپ تمبر مذکورهمراه نباشد!!! همچنین...
4 مرداد 1390

بازی های من 1 (سر و صدا بازی):

بازی های من 1 (سر و صدا بازی): من امروز 3 ماه و 27 روز یا به عبارت دیگه 120 روزه هستم ،امروز من و مامان یه بازی کردیم که اسمش رو گذاشتیم سر و صدا بازی : مامانی دستم رو می گرفت و با وسیله ای که در دستم می بینید ،می زد روی وسایلی که جلوی من هست ، البته من تو بغل مامان نشسته بودم ، منم از سر و صدای ایجاد شده لذت می بردم. ...
4 مرداد 1390

دسته گل مامان طاهره !!!!

دسته گل مامان طاهره !!!! دو،سه روز پیش بعد از اینکه طنین خانم رو حموم دادم تصمیم گرفتم کمی موهاش رو مرتب کنم ،اما از اونجایی که برای اولین بار قیچی تو موی کسی میکردم ، دسته گل به آب دادم و قیافه دخترم نازم رو پسرونه کردم،اینم دسته گل مامان: ...
4 مرداد 1390

قهقه زدن های دختر نازم

مامانی، عزیزم  یادته واست نوشتم که از 27 خرداد که تولد رها رفته بودیم قهقهه زدنت رو شروع کردی ، این روزها دیگه حسابی اوج گرفتی ،چنان قهقهه هایی می زنی که دل آدم یه حالی میشه واست ، گاهی در ابراز عشقم و احساسم بهت کم میارم. خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی زیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد به توان بی نهاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییت دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم و عاشقتم. احساس میکنم معنی دوستت دار...
3 مرداد 1390

اولین مسافرت من

  من طنین خانم هستم  اومدم که از خاطره مسافرتم بگم، هرچند قبلا ً امیدیه و هندیجان رفته بودم ولی اولین مسافرت راه دورم رو حدود 10 روز پیش رفتم. 21 تیر عروسی خاله رجا بود و همون شب خاله نورا داشت ایران رو ترک می کرد ، این شد که مامانم، بهترین بابای دنیا -بابای خودم- رو راضی کرد که ما رو ببره کرج ، خلاصه ما 20 تیر ماه با ریو فرست کلس بهترین بابای دنیا با همراهی بابا سهراب و مامان راضیه و عمه گیسو و خاله نیره عازم کرج شدیم. من سعی کردم نهایت همکاری رو با مامان و بابا داشته باشم ، در نتیجه در طول مسیر  خوابیدم  و فقط برای شیر خوردن و تعویض پوشک از خواب بیدار می شدم و البته زمان هایی هم برای استراحت توقف داشتی...
2 مرداد 1390